جمعه, 07 اردیبهشت,1403
ساعات کاری دفتر

9:00 تا 18:00

مطالب و مقالات حقوقی
تاریخ انتشار: چهارشنبه 03 خرداد 1402
لایحه دفاع در مقابل اتهام سوء استفاده از ضعف نفس

 لایحه دفاع در مقابل اتهام سوء استفاده از ضعف نفس

 

 

 

امتیاز: Article Rating | تعداد بازدید: 752

سوء استفاده از ضعف نفس

 

دفاع و پاسخ به اتهام سوء استفاده از ضعف نفس توسط وکیل متهم

ریاست و مستشاران محترم دادگاه تجدیدنظر استان تهران
با سلام
احتراما اینجانب مینا کاویانی به وکالت از محکوم علیهم پرونده کلاسه فوق (آقای احمد ... و دخترش خانم مهدیس) و در مقام تجدیدنظرخواهی از دادنامه شماره ..... صادره از شعبه 1191 مجتمع قضایی قدس، مراتب زیر را به استحضار می رساند.

ابتدا در مقام شرح ماجرا به عرض می رساند:
1- موکل (آقای احمد ...) متولد سال 1318 (84 ساله) بازنشسته ی نیروی انتظامی با بیش از سی سال خدمت صادقانه و بدون هیچ گونه سوء سابقه ی کیفری و یا انتظامی، شخصی سالخورده و مریض احوال بوده که با تجدیدنظرخوانده (آقای سعید ....) دوستی دیرینه ای داشته است. 
2- در سال 1399 تجدیدنظرخوانده با تماس با آقای احمد .... و با اظهار اینکه برادرش (آقای مهدی ....) می خواهد ملک وی را تصاحب نماید و با اخذ وکالتنامه رسمی از وی بابت آپارتمان و تمامی امور مالی وی اقدام به هبه ی آپارتمان وی به بیت رهبری نموده است و او را تحت شرایط سختی قرار داده است، از آقای احمد .... تقاضای کمک می نماید.
3- آقای احمد .... با فرستادن اسنپ به درب منزل تجدیدنظرخوانده و تماس با وی، شرایط خروج تجدیدنظرخوانده را از منزل برادرش فراهم می نماید (که فایل صوتی ارائه شده توسط وکیل تجدیدنظرخوانده که دادگاه به استناد آن اظهار نموده موکلین بر تجدیدنظرخوانده تسلط داشته است بر خلاف استدلال دادگاه محترم، دقیقا مربوط به زمانی است که تجدیدنظرخوانده در منزل برادرش ساکن بوده و از آقای احمد .... درخواست نمود که وی را از آن منزل خارج نماید)
4- پس از کمک آقای احمد ....به خروج تجدیدنظرخوانده از منزل برادرش، تجدیدنظرخوانده برای مدت 9 ماه در منزل آقای احمد .... ساکن می گردد و تمامی هزینه های درمانی، خوراک، پوشاک، رفت و آمد و ... توسط آقای احمد .... پرداخت می گردد. 
5- با خروج تجدیدنظرخوانده از منزل برادرش، برادرش (آقای مهدی ....) به استناد وکالتنامه ای که از تجدیدنظرخوانده گرفته بود، اقدام به طرح دعوای الزام به تظیم سند رسمی علیه تجدیدنظرخوانده می نماید که آقای احمد .... با پرداخت حق الوکاله ی وکیل، برای تجدیدنظرخوانده وکیل گرفته و پرونده به کلاسه ..... در شعبه 19 دادگاه عمومی حقوقی تهران به نفع تجدیدنظرخوانده مختومه می گردد.
6- پس از آن تجدیدنظرخوانده که نگران اقدام دیگری از سوی برادرش نسبت به این آپارتمان بوده است، تمامی شش دانگ ملک خود را به نام خواهرش (خانم ناهید ....) منتقل می نماید و یک وکالتنامه ی تام الاختیار با اسقاط حق عزل از خواهرش اخذ می نماید تا حق هر گونه اقدامی نسبت به آپارتمان خود را داشته باشد.
7- تجدیدنظرخوانده به استناد وکالتنامه ای که از خواهرش اخذ می نماید، با مراجعه به بنگاه املاک .. اقدام به فروش آپارتمان مذکور از طریق بنگاه املاک و سپس تنظیم سند رسمی به نام خریدار می نماید. این در حالی است که آقای احمد .... هیچ دخالتی در تعیین خریدار، ثمن معامله و یا انعقاد قرارداد مذکور نداشته است.
8- پس از این که تجدیدنظرخوانده آپارتمان خود را به فروش می رساند مستندا به نظریه کارشناس حسابرسی، تمامی وجه حاصل از فروش آپارتمان مذکور در قالب چند فقره چک به نام شخص تجدیدنظرخوانده توسط خریدار به وی پرداخت می گردد. 
9- تجدیدنظرخوانده با مراجعه به بانک اقدام به نقد نمودن چک های فروش آپارتمان نموده و مبلغ یک میلیارد و صد میلیون تومان به حساب آقای احمد .... می نماید و از وی درخواست می نماید با این پول منزلی برای وی رهن نماید. هم چنین مبلغ یک میلیارد تومان نیز به حساب دختر آقای احمد .... (خانم مهدیس ....) واریز می نماید و چندین مرتبه اعلام می نماید که این پول را جهت توسعه کسب و کار دخترآقای احمد .... به وی هبه نموده است (که علاوه بر فایل صوتی صدای تجدیدنظرخوانده که صراحتا به این امر اظهار می نماید، شهود متعددی نیز ناظر و شاهد اظهارات تجدیدنظرخوانده در این خصوص بوده اند). 
10-  پس از اطلاع برادر تجدیدنظرخوانده از اقدام وی جهت فروش خانه و واریز مبلغ آن به حساب موکلین، تجدیدنظرخوانده به تحریک برادر خود (آقای مهدی .... که از ابتدا در خصوص این ملک با علیه برادرش طرح دعوا نموده بود و در این پرونده و دعوای حقوقی تجدیدنظرخوانده علیه موکلین نیز، برادر تجدیدنظرخوانده  در همه ی جلسات رسیدگی کیفری و حقوقی به جای وی حاضر گردیده است) اقدام به بردن تجدیدنظرخوانده  به منزل خود و اخذ وکیل برای وی و طرح شکایت کلاهبرداری و ... علیه آقای احمد ...... و دخترش (خانم مهدیس .....) و خواهر خود (خانم ناهید ....) می نماید. در حالی که خانم مهدیس .... به جز این که دختر آقای احمد .... بوده است، هیچ ارتباط و مراوده ای با تجدیدنظرخوانده نداشته است. 
11-  با ارجاع پرونده به شعبه 4 بازپرسی، با توجه به اظهارات موکلین و خواهر تجدیدنظرخوانده ، بازپرس محترم پرونده به جهت عدم ارائه ی هیچ دلیل و مدرکی از سوی تجدیدنظرخوانده جهت اثبات اتهامات واهی مطروحه و حقوقی بودن موضوع پرونده، با صدور قرار منع تعقیب تجدیدنظرخوانده  را جهت مطالبه ی وجه، به محاکم حقوقی ارشاد می کند که با اعتراض وکیل تجدیدنظرخوانده ، شعبه محترم 1052 مستندا به شهادت شهود و فایل صوتی آقای احمد .... حکم و دستور جلب به رسیدگی به اتهام "سوء استفاده از ضعف نفس" علیه موکلین صادر می نماید و در مرحله ی بدوی نیز بدون توجه به ایرادات موجود در پرونده و مخدوش بودن ادله ی استنادی تجدیدنظرخوانده حکم به محکومیت آقای احمد ..... و دختر وی خانم مهدیس ...... (یک سال و شش ماه حبس تعزیری برای هریک) صادر می نماید. 

 این در حالی است که رای اصداری به شرح مستندات تقدیمی و توضیحات زیر، بر خلاف قانون و بدون توجه به ایرادات پرونده صادر گردیده و در خور نقض می باشد:
الف- عدم وجود عنصر مادی جرم : 
1-
 عمل فیزیکی جرم سواستفاده از ضعف نفس: اخذ هر گونه نوشته‌ یا سندی است که موجب التزام بزه دیده یا برائت ذمه شخص دیگری شود و در مقام اثبات حق یا اسقاط ادعا قابل استناد باشد. در حالی که در این پرونده موکلین هیچ گونه نوشته یا سندی (اعم از اینکه موجب التزام وی گردد یا خیر) از تجدیدنظرخوانده  اخذ ننموده اند و صرفا تجدیدنظرخوانده شخصا اقدام به واریز وجهی به حساب موکلین نموده است. فلذا با توجه به حصری بودن عنصر مادی این جرم،  صرف اخذ وجه از شخصی، مشمول این ماده قرار نمی‌گیرد. 
2- رفتار مجرمانه: در این جرم شامل تشویق و ترغیب بزه دیده جهت سوءاستفاده از ضعف نفس یا هوی و هوس بزه دیده به منظور اخذ نوشته یا سند است. درحالی که در این پرونده : 
اولا: بدون اینکه موکلین اقدامی برای اخذ وجه یا هر سندی انجام دهند، تجدیدنظرخوانده شخصا اقدام به معامله ی ملک خود و انتقال سند و دریافت ثمن معامله نموده است و از چکی که خریدار به نام وی صادر نموده بوده مبلغی را به حساب موکلین واریز می نماید و موکلین در این پرونده مرتکب هیچ عمل مادی نشده و حالت منفعلانه دارند. 
ثانیا: برای تحقق این جرم، لازم است که مرتکب با سوءاستفاده از ضعف نفس یا از طریق هوی و هوس بزه‌ دیده، اسناد تجاری یا غیر تجاری او را به دست آورد، بنابراین زمانی که تجدیدنظرخوانده با مراجعه به بانک اقدام به واریز وجه به حساب آقای احمد .... و دخترش می نماید، به هیچ عنوان اخذ سند یا نوشته توسط مرتکب در این رابطه مصداق نمی یابد.  
ثالثا: برای تحقق این جرم لازم است که نتیجه جرم حاصل شود به این معانی که نوشته یا سند ماخوذ، موجب التزام شخص محجور شود. در حالی که در این پرونده هیچ نوشته یا سندی توسط موکلین از تجدیدنظرخوانده  اخذ نشده که موجب التزام وی یا برائت ذمه ی شخصی نسبت به وی گردد. 

ب- عنصر قانونی:  با توجه به تفسیر مضیق قوانین کیفری و تفسیر به نفع متهم و نیز  توضیحات پایانی ماده 596 قانون مجازات اسلامی راجع به ولی و قیم و وصی که قرینه ای است بر حمایت قانون گذار از افراد غیر رشید، باید قائل به این بود که قربانی این جرم صرفا اشخاص محجور هستند و نمی توان دامنه ی ماده را به طور غیرقابل قبولی توسعه داد و ماده را شامل هر شخص عادی و رشیدی که در نتیجه هوی و هوس خود به دیگران نوشته یا سند التزام آور می دهد دانست. زیرا انگیزه انجام بسیاری از معاملات مشروع و قانونی، هوی و هوس معامله کنندگان (مانند تمایل به خریدن خانه بزرگتر و ...) می باشد. 
بنابراین عنصر قانونی بزه مذکور، دلالت برآن دارد که مرتکب با استفاده از ضعف نفس افراد غیر رشید، اقدام به اخذ نوشته یا سندی به ضرر شخص نماید و  اولین لازمه ی انطباق عنصر قانونی مذکور بر عمل شخص این است که بزه دیده محجور باشد. 
 بخش انتهایی ماده که به دارندگان وصایت ولایت یا قیمومیت اشاره نموده است می تواند قرینه ای باشد بر این که هدف مقنن در این ماده صرفا حمایت از افراد غیررشید بوده والا در مورد افراد رشید بحث ازولایت و قیمومیت پیش نمی آید.  پیشینه ی این ماده (یعنی ماده 177 قانون مجازات عمومی سابق) نیز نشانگر همین هدف مقنن می باشد. 
در حالی که در این پرونده،  تجدیدنظرخوانده  شخصی است که از سلامت عقل برخوردار بوده و نه تنها هیچ علامتی که دال بر محجوریت وی(اعم از جنون یا سفه) باشد وجود ندارد، بلکه اعمال وی و اقداماتی که انجام داده نیز دلالتی بر حجر وی ندارد و حتی اقدامات کنونی تجدیدنظرخوانده  مانند استخدام وکیل در طرح دعوای کیفری حاضر و دعوای حقوقی مطالبه ی وجه دلالت بر عقل معاش وی دارد. چه این که اگر تجدیدنظرخوانده  محجور می بود شخصا امکان انتخاب وکیل وانعقاد قرارداد با وی را نیز نداشت و پس از اثبات حجر وی در دادگاه صالح، سرپرست قانونی وی حق طرح چنین دعوایی را داشت. 
ج- عنصر روانی جرم: عنصر روانی این جرم،  از دو جزء سوء نیت عام (عمد در ارتکاب عمل) یعنی عمد در اخذ نوشته یا سند از شخص محجور و سوء نیت خاص (قصد نیل به نتیجه)، یعنی قصد ایجاد التزام برای شخص غیررشید تشکیل می شود. در حالی که در این پرونده  تجدیدنظرخوانده  هیچ نوعی از محجوریت را ندارد و با توجه به اقدامات حقوقی متعددی که در طی این مدت انجام داده است(از جمله اخذ وکلای متعدد در دعوای حقوقی علیه برادرش، انتقال ملک به نام خواهرش و اخذ وکالت تام غیرقابل عزل برای خود نسبت به آپارتمان) که همگی نیز متعارف و عقلانی بوده است  نمی توان ادعا نمود که این شخص محجور یا ضعیف النفس بوده است. 

د-  ایرادات وارد بر دادنامه صادره  : 
تجدیدنظرخوانده که دلیل معتبری جهت ادعای خود نداشته است و با وجود اینکه مدعی ضرب و جرح توسط موکلین بود، حاضر به معرفی به پزشکی قانونی نشد،  با این وجود دادگاه بر  اساس ادله ای رای صادر نمود که به شرح زیر مخدوش و غیر قابل استناد می باشد:
1- در خصوص شهادت دو شاهد تجدیدنظرخوانده: که هر دوی شهود (آقای مهرداد ... و آقای مهدی ....) با موکلین عداوت دنیوی داشته و بنا به اظهار موکل و مستندا به گزارش های متعدد پلیس 110 آقای ... برای موکل (خانم مهدیس ....) ایجاد مزاحمت می نموده حتی شکایت موکلین از آقای مهدی .... منجر به صدور دادنامه ی قطعی محکومیت شاهد در پرونده کلاسه ..... گردیده است. که تمامی مستندات آن به پیوست لایحه ی دفاعیه ی دادگاه بدوی، در پرونده مضبوط می باشد.  بنابراین شهود فاقد شرایط مندرج در ماده 177 قانون آیین دادرسی کیفری می باشند و شهادت آن ها نمی تواند مستند رای قاضی قرار گیرد.
2-  در خصوص صورتجلسه ی خارج نویسی شده ی مکالمه ی میان آقای احمد .... و تجدیدنظرخوانده: ضمن تقاضای بذل عنایت قاضی محترم به این فایل صوتی خارج نویسی شده، ملاحظه می گردد که این مکالمات به هیچ وجه دلالتی بر آن ندارد که موکلین اقدامی مبنی بر فریب تجدیدنظرخوانده و یا سواستفاده از ضعف نفس وی نموده اند.بلکه این مکالمه مربوط به زمانی است که تجدیدنظرخوانده از آقای احمد .... تقاضای کمک نموده و از وی خواسته بود تا او را از منزل برادرش(مهدی ....) خارج نماید. 
3- در خصوص استناد دادگاه محترم بدوی به اقاریر موکلین: لازم به ذکر است که با وجود این که تجدیدنظرخوانده و وکیل وی هیچ مدرکی دال بر پرداخت وجه به حساب  آقای احمد .... و دخترش مهدیس ..... ارائه ننمودند اما موکلین هیچ گاه (نه در دادگاه حقوقی و نه در این پرونده) منکر واریز وجه توسط تجدیدنظرخوانده نگردیدند و واریز شدن پول به حسابشان را تایید نمودند و حتی زمانی که تجدیدنظرخوانده اظهارنامه ی مطالبه وجه به آقای احمد .... ارسال نمود، آقای احمد .... اقدام به واریز مبلغ 200 میلیون تومان از وجه مذکور به حساب تجدیدنظرخوانده نمود و به جهت توقیف تمامی حساب های آقای ... توسط تجدیدنظرخوانده در پرونده حقوقی، امکان استرداد الباقی مبلغ به تجدیدنظرخوانده میسر نگردید. 
4- در خصوص استناد دادگاه بدوی به نظریه کارشناسی مورخ 28/11/1400: که قاضی محترم بدوی در دادنامه به آن استناد نموده است، با توجه به این که این نظریه صرفا در خصوص مقایسه ارزش روز ملک با قیمت فروخته شده ی آپارتمان می باشد و با توجه به این که هم مبایعه نامه و هم سند رسمی توسط شخص تجدیدنظرخوانده تنظیم و امضا گردیده است و موکلین هیچ دخالتی در این معامله نداشته اند، لذا نمی تواند به عنوان مستندی جهت انتساب جرم به موکلین قرار گیرد. 
5- در خصوص عدم همکاری موکلین در ارایه قولنامه : استدلال قاضی محترم بدوی که اظهار داشته "چون موکلین درجریان نقل و انتقال ملک شاکی بوده اند پس باید نسخه ای از مبایعه نامه یا سند انتقال داشته باشند" بسیار ناعادلانه و غیرمعقول و دور از ذهن می باشد. چه این که صرف اطلاع شخصی از معامله ی میان دو نفر، عقلا و قانونا ملازمه ای با دسترسی به اسناد معامله ی میان آن دو نفر ندارد که دادگاه بدوی با این استدلال موکلین را به جهت سواستفاده از ضعف نفس مجرم بشناسد. 

نظر به توضیحات فوق و با مطالعه ی تمام این پرونده به حقیقت هیچ دلیلی که سبب توجه اتهام به موکلین گردد وجود ندارد.اما متاسفانه دادگاه محترم بدوی بدون توجه به ایرادات وارد بر ادله ی ابرازی تجدیدنظرخوانده و بر خلاف مستند قانونی جرم سواستفاده از ضعف نفس، اقدام به صدور حکم محکومیت برای موکلین می نماید. 
نظر به مراتب فوق و با عنایت به :
-  حسن سابقه موکلین و عدم وجود هیچ گونه سابقه کیفری برای ایشان
-  کهولت سن موکل (آقای احمد .... که حدود 85 ساله بوده و دچار بیماری های جسمی متعدد می باشد)  و شرایط جسمانی و روانی وی که به هیچ عنوان امکان ارتکاب چنین جرمی را ندارد و به نظر می رسد آنکه دچار ضعف نفس بوده و از وی سواستفاده شده آقای احمد .... بوده و نه تجدیدنظرخوانده.
-  عدم انجام هر گونه اقدامات مادی از سوی موکلین(خانم مهدیس .... و پدرش آقای احمد ....) نسبت به تجدیدنظرخوانده.
-  عدم هرگونه دادنامه و یا حتی گواهی پزشک قانونی یا متخصص مبنی بر محجوریت و یا حتی ضعف نفس تجدیدنظرخوانده  
-  عدم تحقق هیچ یک از عناصر مادی جرم سواستفاده از ضعف نفس (اعم از تطمیع یا فریب تجدیدنظرخوانده ) 
-  عدم سوءنیت موکلین نسبت به تجدیدنظرخوانده  ( که آقای احمد .... 9 ماه تجدیدنظرخوانده را در منزل خود اسکان می دهد و خود تجدیدنظرخوانده  شخصا اقدام به معامله نموده و  پول را به حساب موکلین واریز می نماید و موکلین به هیچ وجه دخالتی در واریز وجه توسط تجدیدنظرخوانده  به حساب ایشان نداشته اند ) 
-  عدم تحقق عنصر مادی جرم مذکور(اعم از تحصیل سند یا نوشته ای به ضرر تجدیدنظرخوانده )
و مستندا به بندهای الف، ب ، ت ماده 434 قانون آیین دادرسی کیفری، نقض دادنامه بدوی و صدور رای بر برائت موکلین از محضر آن مقام محترم مستدعی است. 
با تشکر و تجدید احترام

 

جهت ارتباط با وکیل جهت تنظیم لایحه در خصوص کلیه دعاوی کلیک کنید  - 88019243

ثبت امتیاز
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
ارسال نظر جدید

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

جستجوی مطلب مورد نظر

در صورت تمایل به دریافت مشاوره حقوقی با وکیل پایه یک دادگستری و جهت هماهنگی و رزرو وقت مشاوره کلیک کنید.