لایحه دفاع در مقابل ادعای حجر

_{^{متن لایحه دفاعیه ادعای حجر}}

ریاست محترم شعبه 2 دادگاه عمومی حقوقی کهریزک
با سلام
احتراما در خصوص پرونده کلاسه ..... موضوع دادخواست تقدیمی خواهان ها به طرفیت اینجانب به خواسته اعلام حجر پدرمان مرحوم علی اصغر .... ، با تقدیم این لایحه در مقام رد خواسته واهی خواهان های محترم، مراتب زیر را به استحضار آن مقام می رسانم:
1-  دادخواست خواهان های محترم علاوه بر آن که نادرست بوده و برخلاف واقعیت می باشد، ناقص و نارسا نیز می باشد. در حالی که اصل بر سلامت افراد و محجور نبودن ایشان است و مدعی خلاف این اصل، ملزم به ارائه دلیل اثباتی است و باید با ارائه دلایل خدشه ناپذیر خلاف اصل صحت و سلامت را اثبات نماید، خواهان های محترم در دادخواست خود به نوشتن چند خط آن هم در حد ادعا بسنده نموده اند که این خود دلیل محکمی بر غیر محق بودن ایشان می باشد.
2-  ایشان مدعی هستند که"پدرمان به علت بیماری های مختلف تحت درمان بوده اند و دارو مصرف می کردند و تحت مراقبت بوده اند" اما نه در دادخواست خود و نه در جلسه رسیدگی مشخص ننموده اند که کدام یک از اقسام حجر را مدنظر دارند؟ سفه یا جنون؟ و تا پاسخ نگفتن خواهان ها و مردد بودن ایشان بین این دو مفهوم، رسیدگی غیرممکن می باشد. زیرا پاسخ و دفاع در برابر هر یک از این دو ادعا و دلایل اثباتی هر یک نیز متفاوت از دیگری بوده و دکترین حقوقی و رویه قضایی به آن ها متفاوت می نگرد. بنابراین با توجه به اختیار دادگاه محترم در امور حسبی اخذ توضیح از خواهان ها و اعلام نظر منجز ایشان در این خصوص که مدعی جنون هستند یا سفه، مورد تقاضا می باشد.
3-  در هر صورت لازم به ذکر است که اساس ادعای بی دلیل خواهان ها بر درخواست حجر پدر مرحوممان، جدا از آن که معلوم نیست مقصودشان جنون است یا سفه، بیماری جسمی پدرمان بوده است. مرحوم پدرمان اگرچه دچار بیماری پارکینسون بود ولی همانگونه که خواهان ها نیز اظهار نموده اند از همان ابتدا با اقدام به موقع و مراجعات منظم و مصرف دارو، بیماری ایشان تحت کنترل بوده است و مستندا به شهادت تمامی اهالی و کسبه محل، ایشان هر روز به تنهایی مسافت طولانی را بدون مشکل و یا گم شدن پیاده روی می کردند و بیماری ایشان کمترین کنش و واکنشی با بیماری های مغزی منجر به جنون و سفه نداشته است و در طول این سال ها در گفتمان ها و مراودات روزمره پدرمان با تمامی همسایگان و آشنایان هیچ گاه رفتار یا عکس العملی که بر عدم هوشیاری یا حواس پرتی ایشان دلالت کند مشاهده نگردید لذا با تاکید بر اختیار دادگاه محترم در امور حسبی، از محضر جنابعالی صدور دستور استماع شهادت شهود و مطلعین و پرسش از ایشان و شنیدن گواهی ایشان که در تمام این سال ها با پدرمان ارتباط نزدیکی داشته اند مورد تقاضا می باشد.
4-  پدر مرحوممان حتی یک بار سابقه بستری در هیچ بیمارستان یا درمانگاهی را نداشته است و علت فوت ایشان نیز مستندا به گواهی فوت وی، بیماری عفونی ناشی از زخم بستر به علت عدم امکان تحرک در ماه های آخر عمر ایشان بوده است. ولو این که اگر هم در بیمارستان بستری می گردید باز هم نمی توانستیم قائل به این باشیم که مرحوم در هممه این دوران محجور بوده است و هیچ عقل سلیمی محجور بودن آن زنده یاد را در کل این سال ها تایید نخواهد کرد و نخواهد پذیرفت. و به فرض محال که سطح هوشیاری مرحوم در تاریخ خاص و روز معینی آن چنان پایین باشد که امور روزمره وی را دچار اختلال کند خواهان باید آن روز خاص و عمل حقوقی انجام شده در آن روز معین را تعیین نماید. نه این که چنین من غیر حق و غیر واقع پدرمان را محجور اعلام کرده و اسباب بدنامی خانوادگی را فراهم کند. آن هم برای پدری زحمتکش که زندگی خود را وقف همسر و فرزندان خود کرده است ملقب شدنش به محجور ناپسند و ناروا است. 
5-  با توجه به این که هدف خواهان ها از طرح این ادعای کذب، بعد از گذشت 7 سال از تاریخ تنظیم سند رسمی به نام اینجانب، بطلان معامله ای است که 7 سال قبل بین من و پدرم واقع شده بود و خواهان ها از همان تاریخ از وقوع معامله میان من و پدرم و کم و کیف آن مطلع بوده اند. لذا همین جا لازم است از خواهان ها پرسیده شود با وجود این آگاهی چرا تاکنون معترض نبوده اند و پس از 7 سال به یاد حجر پدرمان افتاده اند؟ چرا و به چه علت و به چه انگیزه و کدام استدلال و استناد، معترض نشده اند و این همه سال(دست کم 7 سال) سکوت کرده و بر همه چیز صحه نهاده اند. طبیعی و منطقی نیست این همه سال ساکت بمانند و اکنون مدعی حجر مرحوم شوند. 
علت آن قطعا این است که تا زمانی که پدر مرحوممان زنده بود با اطلاع از وضعیت روانی و صحت عقلانی مرحوم به خود اجازه طرح چنین ادعایی را ندادند. زیرا می دانستند که با بررسی وضعیت پدرمان، دعوای ایشان محکوم به رد خواهد بود در تمام این مدت سکوت کرده و پس از فوت پدرمان اقدام به طرح این دعوای واهی نموده اند.
درست است که در مساله حجر مرور زمان مطرح نمی باشد اما این امور در کنار یکدیگر قرائن و دلایل بی حقی خواهان ها می باشد. حتی نیز یک شهروند معمولی به سادگی می فهمد که خواهان ها محق نبوده و تیری در تاریکی انداخته اند تا با توجه به افزایش بی رویه قیمت مسکن از این طریق مالی بدست آورند.
 

6-  با توجه به این که معامله میان اینجانب و پدرم در تاریخ 1393/06/24 در دفترخانه اسناد رسمی صورت گرفته است سردفتر مکلف و موظف است سند فردی با هوشیاری پایین را نپذیرد و ثبت نکند و هیچ سردفتری از فرد فاقد هوشیاری امضا نمی گیرد بلکه با احراز صحت و سلامت ظاهری عقل و اراده متعاملین اقدام به ثبت معامله ایشان می نماید. زیرا در غیر اینصورت متخلف و مسئول می باشد. 
7-  مطابق مدارک موجود مرحوم پدرمان در طی این سالهایی که خواهان ها مدعی حجر وی در این تاریخ ها بوده اند اعمال حقوقی متعددی اعم از افتتاح حساب دربانک ......، انجام امور بانکی از جمله ضمانت وام بانکی یکی ازخواهرانم (که اکنون به عنوان خواهان حجر، مدعی حجر پدرمان در همان دوران شده اند)، تنظیم اسناد رسمی متعدد در دفاتر اسناد رسمی مختلف از جمله تنظیم وکالتنامه رسمی و اسناد معاملی ، اخذ پروانه کسب از اتحادیه ..... جهت راه اندازی کارگاه قالبسازی (که من و برادرم تا زمان فوت وی به عنوان کارگر ایشان در آن کارگاه کار می کردیم)  نموده است. هیچ منطق و قانونی نمی تواند بپذیرد شخصی که اقدام به  چنین اعمال حقوقی با صرفه و سود و مسئولیت های اقتصادی و حقوقی بنماید ولی به جهت شدت وخامت بیماری جسمانی خود محجور محسوب شود؟ 
8-  در ادامه به شرح اعمال حقوقی انجام شده توسط پدر مرحوممان در طی این سالها که خواهان ها شخصا از تمامی این اقدامات مطلع بوده اند و حتی برخی از اعمال حقوقی انجام شده مرتبط با ایشان می باشد می پردازم:
الف-  طبق مدارک موجود اینجانب در تاریخ 1393/12/26 و حدود شش ماه پس از خرید ملک از پدرم اقدام به اخذ پروانه ساخت از شهرداری و تخریب ملک قدیمی نموده و طی دو سال ساختمان جدیدی احداث نمودم که خواهان ردیف اول(خانم معصومه ....) به مدت 3 سال در یکی از واحدهای همین ساختمان مستاجر بنده بوده است.
ب- خواهان ردیف دوم (خانم محبوبه ...) در تاریخ 1397/03/30 به منظور دریافت وام پدر مرحوممان را به عنوان ضامن به بانک کشاورزی شعبه ورامین (کد 1225) معرفی نموده و پدرمان ضامن وام ایشان شده است و ایشان با این ضمانت توانسته است از بانک تسهیلات دریافت نماید. درحالی که اکنون پس از فوت پدرمان مدعی شده است که مرحوم، از چهار سال قبل از این تاریخ به دلیل بیماری شدید جسمانی و ضعف قوای عقلی محجور بوده ؟؟
ج- در تاریخ 1393/03/08 همه ی خواهان ها به اتفاق پدرم و برادرم در دفترخانه اسناد رسمی حاضر شده و به اینجانب در خصوص سهم الارث مادری مان وکالت رسمی داده اند. که امضای مرحوم پدرم در این سند درج شده است و اسناد آن نیز موجود می باشد . چرا در آن زمان ایشان ادعایی نسبت به حجر پدرم نداشتند؟؟
د- پدرم از تاریخ 1385/11/1 تا زمان فوتشان پروانه کسب کارگاه قالبسازی داشتند و اینجانب و برادرم به عنوان کارگر ایشان در این کارگاه فعالیت می نمودیم و ایشان برای ما بیمه رد می نمود. 
ه- پدرم در سال .... به منظور انجام امور بانکی و مالی خود اقدام به افتتاح حساب در بانک ....... نمود.
ی- در تاریخ 1397/03/12 پدرم با حضور در دفتر اسناد رسمی یک وکالت کاری به نام بنده تنظیم نمود که شخصا به خط خود در این دفترخانه نوشته است ثبت با سند برابر است. 
نظر به مراتب فوق و با عنایت به سابقه اقدامات حقوقی  پدرمان که بعضا خود خواهان ها نیز در این اقدامات دخیل یا سهیم بوده اند و با توجه به این که طرح این دعوا پس از گذشت 7 سال از اقدام حقوقی پدرمان در خصوص معامله با اینجانب و اطلاع خواهان ها از این عمل حقوقی و سکوت ایشان در تمامی این سال ها و طرح دعوای حجر پس از فوت پدر مرحوممان که همگی حاکی از سوء نیت خواهان ها و کذب ادعای ایشان می باشد صدور حکم مقتضی به رد دعوای ایشان از محضر عالی مورد تقاضا می باشد.  

با تشکر و تجدید احترام